پشت پرده تغییر موضع ویتکاف/ پای لابی های تندرو در میان است؟/ تیم مذاکره کننده می توانند مواضع آمریکا را مدیریت کنند

زهره نوروزپور: روز شنبه ۳۰ فروردین ۴۰۴ دور دوم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط برگزار می شود. این در حالی است که از شب گذشته استیو ویتکاف نماینده ویژه ترامپ در مذاکره با ایران مواضع خود را درباره جمهوری اسلامی و مذاکره تغییر داده است. او در مصاحبه با فاکس نیوز گفته بود ترامپ به دنبال محدود کردن غنی سازی ایران به ۳.۶۷٪ است اما در چرخشی عجیب ساعاتی بعد در حساب کاربری خود در شبکه ایکس نوشت که ترامپ خواهان برچیده شدن تاسیسات هسته ای ایران است.
کارشناسان معتقدند که اظهارات او به این معناست که احتمالا روز شنبه بحث موشکی و هسته ای ایران مطرح شود. اظهارات او نشان از تضاد مواضع در کابینه ترامپ است. هادی اعلمی فریمان کارشناس ارشد مطالعات آمریکا در این باره به cmsd گفت که ایران می تواند اظهارات ویتکاف را در مذاکره غیرمستقیم با آمریکایی ها مدیریت کند. او معتقد است که اگر بحث برچیدن تاسیسات هسته ای با عدم پذیرش ایران همراه شود مذاکرات به بن بست خواهد خورد. مشروح گفت وگوی او با cmsd را می خوانید:
از نظر آمریکایی ها مذاکره با کشور متخاصم دستاوردی مهم در کارنامه رئیس جمهور وقت ارزیابی می شود
*** ارزیابی شما از مذکره ایران و آمریکا در دور دوم که قرار است روز شنبه برگزار شود چیست؟ آیا می توان گفت ایران سیگنال مثبتی از طرف آمریکایی گرفته است؟
به عنوان نکته اول باید از برخی محدودیت ها در مواقع خاص درباره اظهارنظر پیرامون مسائل مبتلابه راهبردی به خصوص سیاست خارجی در مطبوعات گلایه کنم. به نظرم کارشناسان و دانشگاهیان در هر شرایطی باید با آزادی بیان کامل مشورت ها و توصیه های خود را مطرح کنند تا با جمع بندی آن ها در شورای عالی امنیت ملی و یا سایر بخش های مرتبط تصمیم های بهینه تری اتخاذ شود که به نفع ملت خواهد بود. این شیوه در همه به ویژه ایالات متحده از طریق اندیشکده ها به شدت تشویق می شود. اکنون وضعیتی است که همه در مقابل هم و در سرنوشت ایران مسئولیم.
در پاسخ اگر به سابقه و رفتارشناسی آمریکایی ها در تاریخ دیپلماسی توجه کنیم می توان گفت مذاکره با کشورهای متخاصم از منظر فکری و در ادراک آمریکایی ها دستاوردی مهم در کارنامه رئیس جمهور وقت ارزیابی می شود که معمولا چون هدف پیروزی مجدد در انتخابات است مرتب بر آن دستاورد تا سال ها مانور می دهند. مثلا مذاکره با چینی ها یکی از بزرگترین دستاورهای دولت های وقت آمریکا بود. یا مذاکره ترامپ با کره شمالی گرچه بی نتیجه بود اما مدام در گفته های ترامپ مطرح می شود. الان هم از منظر آمریکایی ها مذاکره با جمهوری اسلامی می تواند بن بست شکنی مهمی برای آمریکایی ها در حل منازعه قدیمی باشد.
بحثی که ویتکاف در موضوع هسته ای مطرح کرده را می توان مدیریت کرد/ هیچ کشوری حاضر نیست سیستم دفاعی خود را واگذار کند
می توان ارزیابی کرد که فضای مذاکرات در دور اول به استناد دو طرف ماجرا مثبت بوده است که دور دوم هم برگزار می شود. احتمالا نکات مثبتی درباره رفع تحریم ها مطرح شده گرچه آن ها فعلا در سایه تهدید مستقیم این مذاکرات را پیش می برند و ضمن اینکه معمولا زیاده خواهی می کنند تا جایی که یک کشور چالش گر را تبدیل به یک بازیگر عادی مانند ویتنام یا ژاپن کنند و آن موقع آرام می شوند. الان این بحثی که ویتکاف در موضوع هسته ای مطرح کرده را می توان مدیریت کرد اما اضافه کردن بحث موشکی که احتمالا منظورش موشک هایی است که کاربرد حمل بمب هسته ای دارد وضعیت را پیچیده می کند. ورود گسترده به این مقوله اگر به مفهوم عام تسلیحات موشکی باشد تسلیم بی چون و چراست که معمولا هیچ کشوری حاضر نیست سیستم دفاعی خود را واگذار کند.
می توان از تجربه مطرح نشدن توافق برجام در کنگره ایالات متحده درس گرفت
*** ویتکاف به فاکس نیوز گفت که ترامپ به دنبال محدود کردن غنی سازی ایران به ۳.۶۷٪ است یعنی آنچه که در برجام بود. اما خیلی سریع موضع خود را تغییر داد و خواستار برچیده شدن تاسیسات هسته ای ایران شد. تحلیل شما چیست؟ چرا ویتکاف چرخش چشمگیر در مواضع خود نشان داد؟ آیا او در حرف به رسانه ها این را می گوید یا در مذاکره هم ممکن است این تقاضا را داشته باشد؟
بازگشت به برجام و عمل به مفاد آن به شکل دقیق به دلیل اتمام انقضای برخی تاریخ مصرف ها احتمالا شدنی نیست. اما می توان از تجربه مطرح نشدن آن در کنگره ایالات متحده درس گرفت. اما واضح است بدیهی ترین مساله در منازعه پیش رو حل مساله اتمی از طرف آن ها احتمال انحراف نظامی است. اگر تاریخ و سابقه مدیریت منازعه اتمی بین کشورهای گرفتار این مساله را ببینید یا این کشورها ناچار شده اند در داخل تصمیم فوق العاده ای مبنی بر شفافیت صداقت و پذیرش مکانیسم نظارت کامل برای راستی آزمایی را از طرف آژانس بین المللی انرژی اتمی به طرفیت قدرت های بزرگ – به ویژه ایالات متحده – بگیرند و یا ساختار ابتدایی آن ها مانند لیبی و عراق و سوریه به صورت داوطلبانه و یا با حمله هوایی منهدم شده است.
اما مشکل در این نوع راستی آزمایی ها تفکیک پایگاه های نظامی و محرمانه از مسائل هسته ای است. حد ومرز بازرسی ها می تواند نامحدود باشد که باز موضوع را از منظر حاکمیت داخلی پیچیده می کند.
ترامپ فعلا با نتانیاهو در لیبی سازی ایران همسو نشده است
اولین نکته خشنودکننده فعلا این است که ترامپ فعلا با نتانیاهو در لیبی سازی ایران همسو نشده است. نهایت نظر نتانیاهو براندازی و تغییر نظام سیاسی ایران به دلیل تصور او از انعطاف ناپذیری نظام سیاسی جمهوری اسلامی است. در مساله انرژی صلح آمیز هسته ای بنا به تاکید نظام سیاسی مستند به فتوا و یا به اعتبار اخلاقی ممنوعیت تسلیحات کشتارجمعی و بنا به تجربه قبلی می توان به تفاهم کاملی در حد غنی سازی ۳.۶۷ و برابر نیازهای صلح آمیز و با نظارت کامل و راستی آزمایی و مشارکت سازمان بین المللی انرژی اتمی رسید. اما اینکه اراده قطعی در داخل بر این تصمیم باشد خبر ندارم.
ما از حد اختیارات داده شده به آقای عراقچی مطلع نیستیم
بدیهی است برچیدن کامل هیچ توجیه منطقی ندارد. بله می توان به ۳.۶۷درصد و برابر نیازهای علمی رسید اما ظاهرا مجددا ویتکاف در آخرین اظهار نظر خواهان برچیدن کامل تاسیسات غنی سازی شده است که امیدوارم صحت نداشته باشد. اگر این چرخش به سمت جمع آوری تاسیسات هسته ای فراتر از لفاظی و تهدید باشد و در دور دوم مذاکرات مسقط مطالبه شود باز ممکن است شاهد بن بست در مذاکرات باشیم. مضاف بر اینکه ما از حد اختیارات داده شده به آقای عراقچی مطلع نیستیم. اما واضح است اصرار بر برچیدن کامل تاسیسات هسته ای به ناچار مذاکرات را به بن بست می کشد. به نظر می رسد جلسه ترامپ با مشاورانش درباره مذاکرات هماهنگ کردن موضع قطعی آمریکا بوده است.
تحویل اورانیوم غنی شده باید در مکانیسمی مطمئن انجام شود
نئوکان های افراطی دولت او بیشتر به گزینه تغییر رژیم فکر می کنند؛ اما موضع خود ترامپ می تواند رسیدن به یک مذاکره منصفانه باشد.
حتی تحویل اورانیوم غنی شده باید در چارچوبی تنظیم شده و در مکانیسمی مطمئن انجام شود. در کشور هم مقامات مرتب در تحریم بمب اتمی صحبت می کنند. بنابراین به نظرم این شدنی است.
متاسفانه در داخل بسیاری از افراد غیرمسئول انگار حسب وظیفه فردی مشغول مدیریت بازدارندگی هستند! این وظیفه حیاتی معمولا باید به عهده بالاترین مقام نظامی که حالا در ایران فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح است گذاشته شود.
اظهارنظر متعدد و تهدید بازدارندگی ایجاد نمی کند بلکه آشفتگی و عدم انسجام سازمان اداری در ایران را نشان می دهد و طرف مقابل با فضایی ابهام آمیز از منظر تصمیم گیری درونی مواجه می شود.
حکومت باید یک صدا در اعلام تصمیم داشته باشد/ اگر این تهدیدها جواب می داد تاکنون باید به حل منازعه کمک می کرد
حکومت باید یک صدا در اعلام تصمیم داشته باشد. به نظرم طرح مساله خروج از NPT و یا حرکت به سمت بمب اتمی مخفی سازی اورانیوم غنی شده و یا اخراج بازرسان سازمان بین المللی انرژی اتمی مشکلات را افزایش می دهد. اگر این تهدیدها جواب می داد تاکنون باید به حل منازعه کمک می کرد. هدف نهایی باید رفع تحریم ها و مدیریت منازعات اتمی و حل مشکلات دوجانبه و تلطیف فضا باشد. اگر واقعا مصمم به شفاف سازی و تغییر رویکرد به سمت حل منازعه با اراده جدی هستیم بدون توجه به مخالفان داخلی باید کار خود را پیش ببریم.
ترامپ دیگر سواری مجانی به شرکای قدیمی نخواهد داد
***چرا ترامپ اروپا را برای مذاکره بازی نداد؟
با توجه به رفتار ترامپ به نظرم او دیگر سواری مجانی به شرکای قدیمی نخواهد داد. این نوع ملی گرایی «اول آمریکا» و رفتار او البته عجیب نیست و سابقه تاریخی دارد. ملاحظه کنید که رفتارهای او از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ او تاکنون همه در جهت درآمدزایی برای آمریکا بوده و تقریبا با برخی به تفاهم رسیده که جنگ تعرفه ها فضای جدیدی ایجاد کرده است. نفتا پروژه جرج بوش پدر و بیل کلینتون به عنوان مبتکر حرکت نئولیبرال در ایالات متحده بود. پاتریک بیوکانن نویسنده در دوره نیکسون و بوش پدر از مهمترین ملی گرایان شدیدا مخالف نفتا بود که معتقد بود دولت باید شغل آمریکایی ها را حفظ کند و اگر مهاجران مکزیکی اجازه ورود به ایالات متحده یابند تمدن باشکوه آمریکایی-اروپایی را نابود می کنند. بر این مبنا بود که ترامپ در دور اول در نفتا تجدیدنظر کرد و حالا درخواست می کند کارخانه های نفتا و یا بعدا پیمان مکزیک کانادا و آمریکا به کشورش منتقل شود.
مدیریت منازعه؛ بر اساس لبخند رقص صبر و قدرت نظامی منطق ترامپ است
مبنای نئولیبرالیسم متکی به تجارت گلوبالیسم بود اما نقطه محوری ذهن ترامپ ملی گرایی و اول آمریکاست. این روان شناسی سیاسی یه قول مانس اشپربر بازتاب احساس حقارتی از عظمت تقلیل یافته یک قدرت برتر در مقابل مکزیک و کاناداست که در وجود ترامپ برای بازیابی ظهور می کند تا با درهم آمیختگی با جباریت مشکلات را با قدرت معامله یا حمله نظامی حل و فصل کند.
مدیریت منازعه بر اساس لبخند رقص صبر و قدرت نظامی منطق اوست. این هنر مختص سیاستمداری نامتعارف چون ترامپ است با هدف عادی سازی مشکل ده ها گزینه از بدترین نوع را طرح می کند تا طرف مقابل به ناچار بد آن را انتخاب کند و از انتخاب خود خشنود نیز بشود. بنابراین او صریحا می گوید برای داشتن امنیت باید هزینه پرداخت کنید. تعرفه در مقابل تعرفه. اگر تا کنون با آمریکای سخاوتمند و بخشنده و اهدا کننده کمک در جهان مواجه بوده ایم اکنون او نمی خواهد این نقش و هویت را داشته باشد. از منظر او اروپای صغیر و قیم خواه دیگر باید خودش کارهایش را پیش ببرد.
واقعا حضور اروپایی ها در مذاکرات بی فایده است؛ بگذارید دوجانبه و مستقیم مشکلات حل و فصل شود
به نظر بنده هم واقعا حضور اروپایی ها در مذاکرات بی فایده است. بگذارید دوجانبه و مستقیم مشکلات حل و فصل شود. هر موضوع توافق شده می تواند به نفع اروپا هم تمام شود. به علاوه حضور بیشتر کشورها در مذاکرات به ابهام و طرح مشکلات جدید دامن می زند و تصمیم سازی را دشوارتر می کند.
برای ترامپ فروش شورلت آمریکایی مهم تر از هر چیز دیگری است
***اینکه ترامپ اروپا را چه در مذاکره با ایران و چه در مذاکره با روسیه بازی نداد آیا ارتباطی به دور اول ریاست جمهوری او دارد؟ به این معنا که اروپا در دور اول ریاست جمهوری او به منزوی شدن ترامپ و آمریکا دامن زد و در خیلی مواقع با آمریکا همسو نشد. آیا او در حال انتقام از اروپا است؟
به نظرم نمی توان انتقام نام گذاشت. شاید تغییر رویکرد تاریخی مختص ترامپ. ترامپ الان میراث دار فرهنگی قدیمی از ضدفدرالیست ها و انزواگرایان فعال به نفع کشور است و در حقیقت نماینده این جریان سنتی و محافظه کار و قدیمی است. ضمن اینکه مساله به هزینه کردهای بی پایان ایالات متحده از طرح مارشال تاکنون در قالب های متعدد از کمک های نظامی و تسلیحاتی تا فرهنگی و حضور در نقش ژاندارم اروپا باز می گردد. ترامپ می خواهد به این نقش تاریخی در قالب گلوبالیسم که از منظر او بی فایده و بی حاصل است و مخارج سنگینی بر کشورش تحمیل می کند پایان دهد. الان می بینید که اروپا در حال تقلای فوق العاده ای برای تجهیز ارتش های ملی و اتحادیه است. برای ترامپ فروش شورلت آمریکایی به اروپا و کاهش مالیات مردم با پول های صرفه جویی شده مهم تر از هر چیز دیگری است!
آمریکایی ها فعلا تغییر رژیم را دنبال نمی کنند
*** خیلی از تحلیلگران معقتدند با توجه به رفتارهای شخصیتی ترامپ ممکن است اگر ایران و آمریکا به توافق برسند داومی نداشته باشد مخالفان او اجازه روند مثبت توافق را ندهند. تحلیل شما چیست؟
در جهان سیاست و سابقه دیپلماسی نمی توان به یقین صحبت کرد. آنچه در فضای فعلی اهمیت دارد اینکه اکنون آمریکایی ها روند فعلی در جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخته و فعلا تغییر رژیم را دنبال نمی کنند و بیشتر به دنبال مهار و تضعیف هستند تا مقامات کشور را وادار به تغییر رفتار کنند. در ساختار درونی و حسب مذاکرات برای تحکیم توافق باید و ضرورتا باید با کنگره و جمهوری خواهان هم به آشتی رسید. یکی از کارشناسان پیشنهاد دیدار نمایندگان مجلس ایران با کنگره را مطرح کرده که خوب است اما با ترکیب فعلی مجلس خودمان مطمئن نیستم شدنی باشد. رئیس جمهور آمریکا بخشی از فرمان های اضطراری فوق العاده و تحریم های دولتی را می تواند تعلیق و یا لغو کند که همین می تواند در پروسه سریع و فوری و یا در روندی ۶ ماهه از اوفک حاصل شود. اما لغو تحریم های کنگره از یکسال تا ۵ سال طول می کشد. اما در ساختار درونی به نظر می رسد ترامپ با وجود اخذ نظر کارشناسان خود به تنهایی تصمیم نهایی را می گیرد و اگر روند مذاکرات به نفع نظر او باشد توان کنار زدن مخالفان سرسخت و محافظه کار دولت را خواهد داشت.
من همیشه باور به لزوم حل و فصل منازعه تاریخی با ایالات متحده داشته ام. در مقاطعی در رفتارها سابقه ها نشان می دهد که گاهی جمهوری اسلامی در اوج قدرت و توانایی نسبت به حل و فصل مشکلات بی تفاوت بوده و گاهی دولت های مختلف در ایالات متحده از لزوم تغییر رژیم سخن گفته و اساسا جمهوری اسلامی را به رسمیت نمی شناختند. حالا شرایط پیش آمده که طرف مقابل با تهدید مستقیم به بمباران تقاضای سازش و مصالحه می کند.
اظهارات ویتکاف احتمالا ناشی از فعال شدن لابی گری هاست
به نظرم شرایط در کاخ سفید هم دچار آشفتگی در تصمیم گیری احتمالا ناشی از فعال شدن لابی گری هاست. تضاد در اعلام تصمیم دوگانه و متضاد ویتکاف از این نوع است. سیاست فعلی ایالات متحده در خاورمیانه اجرای پیمان ابراهیم است که نیازمند صلح سازی در منطقه است با کمی چاشنی منازعات مسلحانه برای چرخش مجتمع های نظامی –تسلیحاتی ایالات متحده و کنترل بهای انرژی. او این صلح سازی را حتی به بهای جنگ محدود و ضربات سریع تهاجم هوایی به احتمال بسیار زیاد انجام خواهد داد.
چین هم قدرت اتمی و نظامی و هم رقیب جدی تجاری آمریکایی هاست
تاریخ روابط خارجی کشورهای متخاصم با ایالات متحده باید چراغ راهنمای ما باشد. روابط دیپلماتیک چین و ایالات نیز از همین مسائل مانند دیپلماسی پینگ پنگ از دهه ۱۹۷۰ و با سفر پنهانی کسینجر آغاز شد و اکنون چین هم قدرت اتمی و نظامی و هم رقیب جدی تجاری آمریکایی هاست. در بخش مسایل منطقه ای کاملا می توان به تفاهم رسید.
در مساله موشک های بالستیک و دوربرد که ظاهرا مجدد ویتکاف مطرح کرده وضعیت بسیار پیچیده است. اگر اظهار نگرانی درباره موشک های بالستیکی باشد که توان حمل بمب هسته ای داشته باشد که اساسا به دلیل نفی بمب هسته ای قابل تضمین و کار است اما بحث درباره مداخله در ماهیت دفاعی برنامه موشکی به نظرم قطعا پذیرفته شده نیست. پس از تضعیف موقعیت متحدان و یا همفکران اساسا ایران تنها بازدارندگی سخت بر اساس قابلیت های موشکی را دارد و از دست دادن آن وضعیت را پیچیده می کند.
در صورت اصرار آمریکایی ها و امتناع ایران از انعطاف پذیری و یا تفکر راجع به آلترناتیوها به نظرم موضوع به دور باطل مذاکرات می انجامد و به بن بست می رسد. کارشناسان وابسته به هیات مذاکره کننده باید ده ها بدیل برای به موفقیت رسیدن مذاکرات داشته باشند و با خویشتنداری رفتار کنند زیرا به نظر می رسد ممکن است طرف مقابل هم تضمین معتبری برای حفظ امنیت ایران ارائه ندهد. البته فضای مذاکرات بسیار پیچیده و با متغیرهای مختلف و متنوع و غیرمترقبه همراه است و اینها را نمی توان در این اظهارنظرها مطرح کرد. البته همه این ها باید چانه زنی شود نکته مهم در سیاست داخلی ایالات متحده طرح موضوع توافق در کنگره و به ویژه سنا است که به نظر می رسد اعتبار آن را از منظر حقوقی قوی تر کند. اما به نظر من در منازعات طولانی مدت و دارای تحریم های گسترده احتمالا بهترین فرمول گام در برابر گام برابر زمان بندی مشخص باشد. البته این فرمول برای زمانی مناسب است که سایه تهدید بر کشور نباشد. اما اگر طرف مقابل تمایل داشته باشد می توان در همه مسائل از سال ۱۳۵۷ این اقدامات گام به گام را برابر زمان بندی به شکل جامع برای رفع تنش ها تا بهبود روابط برنامه ریزی کرد.
۳۱۵ ۳۱۵
پشت پرده تغییر موضع ویتکاف/ پای لابی های تندرو در میان است؟/ تیم مذاکره کننده می توانند مواضع آمریکا را مدیریت کنند
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "پشت پرده تغییر موضع ویتکاف/ پای لابی های تندرو در میان است؟/ تیم مذاکره کننده می توانند مواضع آمریکا را مدیریت کنند" هستید؟ با کلیک بر روی بین الملل، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "پشت پرده تغییر موضع ویتکاف/ پای لابی های تندرو در میان است؟/ تیم مذاکره کننده می توانند مواضع آمریکا را مدیریت کنند"، کلیک کنید.