سرقت علمی در تحقیقات و پایان نامه های دانشگاهی
در یک پژوهش بررسی شد؛
مساله سرقت علمی در تخقیقات و پایان نامه های دانشجویی، مانند هر پدیده اجتماعی دیگری، امری پیچیده و چندوجهی است و نمی توان با استناد به یک علت آن را توضیح داد یا برایش راه حل جست.
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری cmsd، مساله سرقت علمی، از جمله در خلال تحقیقات و پایان نامه هایی که دانشجویان دانشگاه ها می نویسند، نه موضوعی است جدید و نه اختصاص به ایران سال های اخیر دارد. این مشکل ممکن است در هر کشوری و در هر زمانی رخ دهد و حتی گاه در مورد آثار و نوشته های اثرگذار برخی از بزرگ ترین متفکران علوم اجتماعی یک قرن اخیر نیز ادعا شده است.
همچنین سرقت علمی تعبیری است که گستره و مصادیق زیادی دارد و از آوردن جمله ای بدون ذکر منبع تا ارسال مقاله یا نوشته ای به نام خود را در برمی گیرد درحالی که از آن شخص دیگری است.
بایستی توجه داشت اصولا پیدایی وضعیتی آرمانی که در آن همه افراد ارزش ها و قواعد را ماشین وار رعایت کنند، خبری از هیچ گونه مشکل و نابهنجاری نباشد و به ویژه خود را مقید به حفظ حقوق دیگران بدانند، ناممکن است؛ بنابراین وقوع مسایلی از این دست همواره قابل انتظار است. با این حال، توجه به نکات زیر نشان می دهد چرا این امر؛ یعنی سرقت علمی در ایران، نگران کننده شده است.
سیدعبدالامیر نبوی (استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی) در مقاله ای با عنوان «سرقت علمی در تحقیقات و پایان نامه های دانشگاهی؛ برخی زمینه ها و دلایل» به واکاوی سرقت های علمی در تحقیقات دانشگاهی پرداخته است.
نبوی در مقدمه نخست این پژوهش به این موضوع می پردازد که، افراد در چارچوب قواعد زندگی فردی و اجتماعی همیشه می کوشند بیشترین سود را از منابع در دسترس ببرند و در مقابل کمتر دچار خسارت و زیان شوند و اتفاقا مساله زمان در این زمینه عامل بسیار مهمی است. به عبارت دیگر، افراد به طور طبیعی میل دارند زمان کمتری برای تحقق اهدافشان صرف شود و سریع تر به حداکثر خواسته های خود برسند.
* حقوق و اخلاق
این پژوهشگر در مقدمه دوم پژوهش می نویسد: دو عامل مرتبط با یکدیگر؛ یعنی حقوق و اخلاق، کمک می کند خواسته های انسانی نظمی بیاید و دارای چارچوب شود. توضیح آنکه دو حوزه یادشده با تعریف حقوق و مسیولیت های انسان راه های مناسب و منطقی وصول به اهداف را به هر فردی نشان می دهند و در عین حال با تعریف قواعد و ابزار هایی به عنوان ضمانت های اجرایی نوعی بازدارندگی ایجاد می کنند تا وسوسه کمتری برای تحقق سریع اهداف به قیمت نادیده گرفتن ارزش ها و هنجار ها ایجاد شود.
وی ادامه می دهد: در اینجا فرد بایستی احساس کند که برای پیشرفت راه نسبتا روشنی در برابرش قرار دارد که ضمن مناسب و منطقی بودن، دردسر کمتری دارد. می توان حدس زد هرچه تناسب و سازگاری میان قواعد حقوقی و اخلاقی و واقعیات زندگی بیشتر باشد، احتمال رعایت آنها افزایش می یابد. حال، ممکن است سنگینی واقعیت های عینی موجب تضعیف اصول اخلاقی و حقوقی موجود در یک جامعه شود یا از سوی دیگر ابزار های ضمانتی به خوبی عمل نکند، در این صورت انتظار رعایت قواعد برآمده از آن اصول بیهوده و نابجاست.
* سرقت علمی؛ امری پیچیده و چندوجهی
از نظر این پژوهشگر با توجه به این مقدمات، می توان گفت مساله سرقت علمی در تخقیقات و پایان نامه های دانشجویی، مانند هر پدیده اجتماعی دیگری، امری پیچیده و چندوجهی است و نمی توان با استناد به یک علت آن را توضیح داد یا برایش راه حل جست؛ مثلا، در این باره به طور معمول به مشکلات اقتصادی دانشجویان یا وخیم شدن وضع اقتصادی جامعه تاکید می شود که البته عاملی بی اهمیت نیست، ولی کاملا هم درست نیست.
نبوی می افزاید: کافی است توجه کنیم که مشکلات اقتصادی در همه جوامع کم و بیش وجود دارد و دانشجویان کشور های پیشرفته هم از همان ابتدای تحصیل در مورد کار و درآمد نگرانی های جدی دارند؛ بنابراین آنچه در زیر مورد اشاره قرار می گیرد، بخشی از عوامل زمینه سازی است که طی سال های اخیر به امری ناپسند، اما شایع (افزایش سرقت علمی) انجامیده است.
از نظر این پژوهشگر آنچه به عنوان یکی از واقعیت های جامعه معاصر ایران بایستی مورد توجه قرار گیرد و به مثابه متغیر واسط عمل می کند، غلبه کمیت گرایی است. در کمیت گرایی که به خصوص به خاطر سیاست های رسمی در حوزه آموزش عالی تشدید شده است، تاکید بر تعداد و حجم است و نه محتوا؛ به عنوان مثال، در سال های گذشته تعداد مجلات، کتاب ها و مقالات همواره به عنوان مهم ترین شاخص رشد علمی کشور مطرح شده است، درحالی که تاکنون هیچ برآوردی در این باره با نگاه «علم سنجی» صورت نگرفته است.
* کمیت گرایی یکی از دلایل سرفت علمی
از نظر نبوی اگرچه وفاقی در مورد شیوه ها و ابزار های بررسی در حوزه علم سنجی وجود ندارد، اما در هر صورت تمرکز بر محتوای یک نوشته و میزان اثربخشی آن است. می دانیم که کمیت گرایی با تاکید بر تعداد و حجم دو فرآیند همزمان را در پی می آورد؛ از یک طرف محققان ناخواسته وارد چرخه ای از رقابت پایان ناپذیر و البته بی رحمانه در زمینه کمیت تولید می شوند و در عمل معیار میزان اثربخشی در جامعه علمی رنگ می بازد، و از طرف دیگر مسیولان، چون افراد و نهاد ها را به خاطر میزان تولید و نه محتوای کارشان می شناسند، به سمت رشد گلخانه ای می روند. پس به افراد و نهاد هایی اجازه بهره مندی از منابع و ظرفیت های رسمی موجود داده می شود که به افزایش بیلان کار بیشتر یاری برسانند.
نتیجه این امر آن است که از یک سو استاد و معلم به ماشین تدریس و تالیف تبدیل می گردد و کارکرد های تربیتی و کیفی این قشر به حاشیه می رود، و از سوی دیگر دانشجو نیز از وضعیت حاکم اثر می پذیرد و به یک بخش مهم از چنین چرخ دنده ای تبدیل می گردد. ظاهر آن است که دانشجو در قامت یک پژوهشگر و دستیار تحقیق در امر تولید علمی مشارکت دارد و در خلال این فرآیند ورزیده می شود، اما تجربه نشان می دهد که او مانند یک کارگر روزمزد کار می کند و در نهایت جزیی از فرآیند نقل و تکرار است.
طنزآمیز آنکه برخی از این گونه تولیدات (نوشته ها و مقالات) به کار همان افزایش آمار می آیند و پیش از خداوندگار خود می میرند. به عبارت دیگر، در پرتو این حالت اصول و قواعد حاکم بر روابط استاد/ دانشجو تغییر می کند و روشن است که دیگر نمی توان از یادگیری عملی، رعایت عملی و تداوم عملی قواعد اخلاقی، به خصوص در حوزه پژوهش، سخن گفت.
* ضعف قدرت بازدارندگی اصول و قواعد حقوقی و اخلاقی
از نظر این پژوهشگر آنچه همزمان این پدیده را تقویت می کند، ضعف ضمانت های درونی و بیرونی و در نتیجه ضعف قدرت بازدارندگی اصول و قواعد حقوقی و اخلاقی است. مسابقه تولید برآمده از کمیت گرایی، چون برای عینیت بخشیدن به توانایی ایدیولوژی به طور عام و اثبات کارآمدی مدیریتی یک دولت به طور خاص است، کمتر تن به نظارت محتوایی و سنجش واقع بینانه می دهد و ناچار است که زنجیره ارزیابی را ضعیف کند.
اگر جذب بودجه یک نهاد یا ارتقای یک مدیر در گرو بالا رفتن آمار است، پس رعایت ظواهر معیار های پژوهش کفایت می کند، کما اینکه شکل یک مجله بیش از محتوای آن اهمیت می یابد. در نتیجه، معنای مفاهیمی مانند رکود علمی استاد یا ناتوانی علمی یک دانشجو عوض می شود و دیگر نمی توان عذر استاد یا دانشجویی را خواست که با تمام توان به افزایش آمار کمک می کنند!
عامل دیگر، که به نظر می رسد آن نیز به مثابه متغیری واسط عمل می کند و تا حدودی هم با عامل قبلی (کمیت گرایی) مرتبط و از پیامد های آن متاثر است، ضعف روحیه علمی – در اینجا به معنای علم برای علم – است. می دانیم کار، از جمله هرگونه تلاش در عرصه پژوهش، نوعی احساس رضایت و نشاط برای کنشگران به همراه می آورد. حال، اثرگذاری عوامل مختلفی در حیات اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر سبب شده است نوشته های علمی، از جمله تحقیقات و پایان نامه ها، به هر کاری بیایند بجز ایجاد رضایت درونی برای پژوهشگر.
نبوی در ادامه می نویسد: امروزه فایده نگارش یک نوشته تحقیقی ازجمله پایان نامه، در کلام عموم، اغلب ارتقای شغلی و افزایش فرصت های مادی دانسته می شود، و، چون وظیفه ای است اجباری و مرحله ای ناگزیر باید هرچه زودتر پایان یابد.
از این رو دلیلی ندارد انسان برای تحقیقش به سراغ موضوعاتی برود که به دلیل اهمیت یا ابهام زمان بر است و منبع کم دارد، همچنان که دلیلی ندارد انسان به غیراز مطالعه برخی منابع کتابخانه ای یا اینترنتی به دنبال مصاحبه و مشاهده برود. در اینجا تحقیق و پایان نامه دیگر نه یک متن پژوهشی و روشمند که به صورت نوشته ای برای رفع تکلیف درمی آید و اساساً کارکردی بیش از آن ندارد.
همچنین درحالی که احساس رضایت درونی پژوهشگر از انجام یک مطالعه، چه خرد و چه کلان، و تداوم آن می تواند برای رشد و توسعه علمی یک کشور مفید باشد، وی ناچار است با نگرانی ده ها متغیر گاه بی ربط را در هنگام مطالعه و نگارش در نظر بگیرد. چنانچه به کار علمی، به عنوان فعالیتی که بیش از هر چیز ارزش ذاتی دارد، توجه می شد شاید بخشی از مشکلات امروز در مورد موضوع این نوشته نیز کاهش می یافت.
* رشد فردیت، بدون رشد همزمان احساس مسیولیت
از نظر نبوی در نهایت، دو عامل کمیت گرایی و تضعیف روحیه علمی، البته به معنایی که گفته شد، هرچند مهم و اثرگذار به نظر می رسند، در طول زمان شدت و ضعف داشته اند و در کشور های دیگر نیز قابل مشاهده است. آنچه که سبب می شود آثار این دو عامل در ایران تشدید و نگران کننده شود، نکته ای دیگر است؛ رشد فردیت، بدون رشد همزمان احساس مسیولیت.
مقصود از این بحث که بسط آن مجالی دیگر می طلبد، آن است که طی دهه های اخیر انسان ایرانی که قبلا ارزش او به ازخودگذشتگی و فدا شدن در راه یک آرمان و هدف والا تفسیر می شد، دگرگونی تدریجی مهمی را تجربه کرده است که در این دگرگونی احساس مسیولیت هم پای احساس فردیت رشد نکرده است. نتیجه آنکه چنین انسانی در عین آنکه خود را همیشه محق می داند، در برابر حقوق دیگران کمتر احساس تعهد می کند و به دلیل آنکه چراغ وجدان جمعی خاموش می شود، زور برای اثبات برتری به کار می آید.
در چنین وضعیتی اصول و قواعد اخلاقی ممکن است تبلیغ شود، اما کسی شانس بقا دارد که از اراده و توانایی عملی بیشتری برای بهره برداری از منابع برخوردار است و برای استفاده از ابزار های موجود، هرگونه ابزاری، کمتر تردید می کند.
با این دید، نوشته های دیگران نیز، چون منبعی – یا غنیمتی – انگاشته می شود که به هر شکل و حسب نیاز می توان از آن استفاده کرد. رشد همزمان و متوازن احساس فردیت و احساس مسیولیت به معنای پیدایی «شهروند» است که مدت هاست به تاخیر افتاده است.
سرقت علمی در تحقیقات و پایان نامه های دانشگاهی
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "سرقت علمی در تحقیقات و پایان نامه های دانشگاهی" هستید؟ با کلیک بر روی استان ها، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "سرقت علمی در تحقیقات و پایان نامه های دانشگاهی"، کلیک کنید.