اصلاح رفتار (اصول و روش ها) | خلاصه کتاب ریموند میلتن برگر

خلاصه کتاب اصلاح رفتار (اصول و روش ها) ( نویسنده ریموند میلتن برگر )
کتاب اصلاح رفتار (اصول و روش ها) اثر ریموند میلتن برگر، راهنمایی جامع برای درک و تغییر رفتارهای انسانی بر پایه اصول علمی است. این اثر ارزشمند به خوانندگان کمک می کند تا با مفاهیم کلیدی و روش های عملی اصلاح رفتار آشنا شوند و آن ها را در زندگی روزمره و حرفه ای خود به کار گیرند.
کتاب اصلاح رفتار: اصول و روش ها (Behavior Modification: Principles and Procedures) نوشته ریموند جی. میلتن برگر، یکی از معتبرترین و جامع ترین منابع در حوزه علوم رفتاری به شمار می رود. این اثر، که حاصل بیش از سی سال تجربه نویسنده در تدریس و تحقیق است، به شیوه ای گام به گام و با زبانی شیوا، اصول بنیادین و کاربردهای عملی تغییر و بهبود رفتار را تشریح می کند. اهمیت این کتاب نه تنها در ارائه یک چارچوب نظری محکم است، بلکه در ارائه مثال های متعدد و واقعی از زندگی روزمره، به خواننده کمک می کند تا مفاهیم پیچیده را به سادگی درک کند و در موقعیت های مختلف به کار ببرد. این کتاب مرجعی ارزشمند برای دانشجویان روانشناسی، مشاوران، درمانگران، والدین، مربیان و هر کسی است که به دنبال درک عمیق تر رفتار انسان و بهبود آن است.
مبانی و کلیات اصلاح رفتار
برای درک صحیح اصول و روش های اصلاح رفتار، ابتدا باید با مفاهیم پایه ای آن آشنا شد. ریموند میلتن برگر در فصل اول کتاب خود، به این کلیات می پردازد و سنگ بنای دانش رفتاری را می گذارد.
مقدمه ای بر اصلاح رفتار: تعاریف بنیادین
اصلاح رفتار، یک رویکرد سیستماتیک برای تغییر رفتار است که بر پایه اصول تحلیل رفتار کاربردی (ABA) بنا شده است. این رویکرد به جای تمرکز بر برچسب ها یا صفات شخصیتی، مستقیماً به رفتار قابل مشاهده و قابل اندازه گیری می پردازد. در این مسیر، چند تعریف اساسی وجود دارد:
- رفتار: هر فعالیتی که یک ارگانیسم (انسان یا حیوان) انجام می دهد و قابل مشاهده و اندازه گیری باشد. رفتارها می توانند علنی (مانند صحبت کردن یا راه رفتن) یا پنهان (مانند فکر کردن یا احساس کردن) باشند، اما در اصلاح رفتار، بیشتر بر رفتارهای علنی تمرکز می شود.
- رفتار آماج (Target Behavior): رفتاری است که هدف تغییر قرار می گیرد؛ چه افزایش آن و چه کاهش آن. این رفتار باید به طور مشخص و عینی تعریف شود تا امکان اندازه گیری و ارزیابی تغییرات آن وجود داشته باشد.
- نارسایی رفتاری (Behavioral Deficit): به معنای کمبود یا نبود رفتارهای مطلوب و سازنده در فرد است. به عنوان مثال، کمبود مهارت های اجتماعی یا عدم تمرین منظم. هدف در این موارد، افزایش این رفتارها است.
- رفتار افراطی (Behavioral Excess): به معنای فراوانی یا شدت بیش از حد رفتارهای نامطلوب و ناسازگار است. مانند پرخاشگری، سیگار کشیدن بیش از حد یا اضطراب شدید. هدف در این موارد، کاهش این رفتارها است.
تأکید بر رفتار قابل مشاهده
یکی از اصول کلیدی در اصلاح رفتار، تأکید بر رفتارهای قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است. این رویکرد از این ایده نشأت می گیرد که تنها رفتارهایی را می توان به طور علمی تحلیل و تغییر داد که بتوان آن ها را مشاهده، ثبت و کمی سازی کرد. به جای استفاده از برچسب های کلی (مانند تنبل یا پرخاشگر) که توصیفی مبهم از یک فرد ارائه می دهند، اصلاح رفتار بر شناسایی و کار بر روی رفتارهای خاصی تمرکز می کند که آن برچسب را تداعی می کنند. برای مثال، به جای تلاش برای تغییر تنبل بودن، تلاش می شود تا رفتارهای خاصی مانند به تعویق انداختن تکالیف یا عدم مشارکت در فعالیت ها شناسایی و اصلاح شوند. این رویکرد دقت و عینی گرایی را در فرآیند تغییر رفتار به ارمغان می آورد.
تحلیل رفتار کاربردی (ABA): ریشه ها و ارتباط
تحلیل رفتار کاربردی (Applied Behavior Analysis – ABA) رشته ای علمی است که اصول رفتاری (مانند تقویت، تنبیه، خاموشی) را به صورت سیستماتیک برای بهبود رفتارهای معنادار اجتماعی به کار می برد. ریشه های اصلاح رفتار عمیقاً در تحلیل رفتار کاربردی نهفته است. در واقع، اصلاح رفتار را می توان کاربرد عملی و بالینی اصول و روش های استخراج شده از تحلیل رفتار کاربردی دانست. ABA خود ریشه هایی در تحقیقات آزمایشگاهی بی.اف. اسکینر و دیگر رفتارگرایان دارد که نشان دادند رفتارها قانونمند هستند و تحت تأثیر رویدادهای محیطی قرار می گیرند. این ارتباط تنگاتنگ نشان می دهد که روش های اصلاح رفتار، تنها ترفند نیستند، بلکه بر پایه های علمی قوی و تحقیقات طولانی مدت بنا شده اند.
رفتار پدیده ای قانونمند است؛ یعنی وقوع آن به طور منظم تحت تأثیر رویدادهای محیط است. اصول رفتاری پایه، روابط کارکردی بین رفتار ما و رویداد های محیطی را توصیف می کند.
اندازه گیری و ثبت رفتار
برای ایجاد هرگونه تغییر مؤثر در رفتار، ابتدا باید رفتار مورد نظر را به دقت درک کرد. این درک از طریق مشاهده، اندازه گیری و ثبت سیستماتیک رفتار حاصل می شود. میلتن برگر در این بخش، به اهمیت و روش های انجام این فرآیند می پردازد.
اهمیت مشاهده و ثبت عینی رفتار
اندازه گیری عینی رفتار، ستون فقرات هر برنامه اصلاح رفتار موفق است. بدون اندازه گیری دقیق، نمی توان تشخیص داد که آیا رفتار خاصی در حال تغییر است یا خیر. این فرآیند امکان کمی سازی رفتار را فراهم می کند، به این معنی که رفتار را می توان به صورت عددی بیان کرد (مثلاً تعداد دفعات وقوع، مدت زمان، یا شدت). مزایای اصلی اندازه گیری عینی عبارتند از:
- ارزیابی اثربخشی: مشخص می کند که آیا مداخله اعمال شده واقعاً به تغییر رفتار مطلوب منجر شده است یا خیر.
- تصمیم گیری آگاهانه: داده های عینی به درمانگر یا مربی اجازه می دهند تا بر اساس شواهد، بهترین راهبردها را انتخاب کرده و در صورت لزوم، برنامه مداخله را تنظیم کنند.
- پاسخگویی: اطمینان می دهد که منابع و تلاش ها به نتایج ملموسی منجر می شوند و این نتایج قابل ارائه و اثبات هستند.
- تشخیص و تعریف دقیق مشکل: کمک می کند تا مشکلات رفتاری به جای توضیحات مبهم، به صورت عینی و قابل اندازه گیری تعریف شوند.
روش های عملی ثبت رفتار
برای اندازه گیری رفتارها، تکنیک های مختلفی وجود دارد که هر یک برای نوع خاصی از رفتار مناسب ترند:
- ثبت رویداد (Frequency Recording): شمارش دفعات وقوع یک رفتار در یک بازه زمانی مشخص. این روش برای رفتارهایی که شروع و پایان مشخصی دارند و در طول زمان معقولی رخ می دهند (مانند لگد زدن، پاسخ دادن به سوال) مناسب است.
- ثبت مدت (Duration Recording): اندازه گیری مدت زمانی که یک رفتار خاص طول می کشد. این روش برای رفتارهایی که برای مدت زمان های مختلف رخ می دهند (مانند گریه کردن، مطالعه کردن، کار کردن) کاربرد دارد.
- ثبت تأخیر (Latency Recording): اندازه گیری زمان بین وقوع یک محرک (دستور یا نشانه) و شروع رفتار مربوطه. مثلاً، مدت زمان بین پرسش معلم و پاسخ دانش آموز.
- ثبت شدت (Intensity Recording): اندازه گیری نیروی فیزیکی یا شدت یک رفتار. این روش ممکن است نیاز به ابزارهای خاصی داشته باشد (مثلاً دسی بل متر برای اندازه گیری شدت صدای گریه یا لرزه نگار برای شدت حرکت).
- ثبت فاصله زمانی (Interval Recording): تقسیم کل دوره مشاهده به فواصل زمانی کوتاه تر و ثبت اینکه آیا رفتار در آن فاصله رخ داده است یا خیر. این روش برای رفتارهایی که مداوم هستند یا شروع و پایان مشخصی ندارند، مفید است.
کاربرد نمودارها در تحلیل و ارزیابی
پس از جمع آوری داده های رفتاری، نمایش بصری آن ها از طریق نمودارها از اهمیت زیادی برخوردار است. نمودارها به سرعت الگوها، روندها و تغییرات رفتار را نشان می دهند و در تحلیل رفتار نقش حیاتی ایفا می کنند:
- ارزیابی اثربخشی مداخله: با رسم رفتار قبل (خط پایه) و بعد از مداخله، می توان به وضوح تأثیر برنامه اصلاح رفتار را مشاهده کرد.
- تصمیم گیری آگاهانه: نمودارها به درمانگران و افراد کمک می کنند تا در صورت عدم پیشرفت، به سرعت تغییرات لازم را در برنامه خود ایجاد کنند.
- ارائه بازخورد: نمودارها بازخورد بصری و فوری به فردی که رفتار خود را تغییر می دهد، می دهند که می تواند به عنوان یک تقویت کننده عمل کند.
- انواع نمودارها: نمودارهای خطی معمول ترین نوع هستند که محور افقی زمان و محور عمودی میزان رفتار را نشان می دهد. نمودارهای ستونی نیز برای مقایسه میانگین رفتار در شرایط مختلف کاربرد دارند.
اصول پایه اصلاح رفتار
اصول پایه اصلاح رفتار، هسته اصلی این رویکرد را تشکیل می دهند و درک عمیق آن ها برای هرگونه مداخله موفق ضروری است. میلتن برگر به تفصیل به این اصول پرداخته است.
تقویت: بنیان تغییر رفتار
تقویت، مهم ترین اصل در اصلاح رفتار است و به فرآیندی اشاره دارد که در آن وقوع یک رفتار، به دنبال یک رویداد خاص، احتمال وقوع آن رفتار را در آینده افزایش می دهد. تقویت دو نوع اصلی دارد:
- تقویت مثبت (Positive Reinforcement): اضافه شدن یک محرک مطلوب پس از رفتار، که منجر به افزایش احتمال تکرار آن رفتار می شود.
مثال: کودکی که پس از مرتب کردن اتاقش از والدین خود تمجید دریافت می کند، در آینده بیشتر تمایل به مرتب کردن اتاق خواهد داشت. تمجید، تقویت کننده مثبت است. - تقویت منفی (Negative Reinforcement): حذف یا اجتناب از یک محرک ناخوشایند پس از رفتار، که منجر به افزایش احتمال تکرار آن رفتار می شود. (توجه داشته باشید که تقویت منفی با تنبیه متفاوت است؛ در تقویت منفی رفتار افزایش می یابد).
مثال: فردی که برای فرار از سر و صدا (محرک ناخوشایند) از یک اتاق خارج می شود، در آینده نیز برای اجتناب از سر و صدا این رفتار را تکرار خواهد کرد. خروج از اتاق، رفتار تقویت شده منفی است.
تقویت کننده ها می توانند اولیه (مانند غذا و آب) یا ثانویه (مانند پول، تمجید، توجه) باشند. کلید کاربرد مؤثر تقویت، شناسایی تقویت کننده های مناسب برای هر فرد و ارائه آن ها به صورت فوری و مداوم پس از وقوع رفتار مطلوب است.
خاموشی: کاهش رفتار نامطلوب
خاموشی (Extinction) فرآیندی است که در آن، اگر تقویت کننده ای که قبلاً یک رفتار را دنبال می کرد، دیگر ارائه نشود، احتمال وقوع آن رفتار در آینده کاهش می یابد. به عبارت دیگر، با قطع تقویت کننده رفتار، آن رفتار به تدریج از بین می رود.
مثال: کودکی که قبلاً با جیغ زدن، توجه والدین را جلب می کرد، اگر والدین دیگر به جیغ زدن او توجه نکنند، رفتار جیغ زدن او به تدریج کاهش می یابد.
پدیده طغیان خاموشی (Extinction Burst) نکته مهمی در اجرای خاموشی است. در ابتدای فرآیند خاموشی، ممکن است رفتار نامطلوب برای مدت کوتاهی به صورت ناگهانی افزایش یابد. این اتفاق طبیعی است و نشان دهنده تلاش فرد برای بازگرداندن تقویت کننده قبلی است. در این مرحله، حفظ ثبات و ادامه ندادن به تقویت رفتار اهمیت زیادی دارد. اجرای صحیح خاموشی نیازمند صبر، قاطعیت و عدم تقویت تصادفی رفتار نامطلوب است.
تنبیه: ملاحظات و کاربردها
تنبیه (Punishment) فرآیندی است که در آن، وقوع یک رفتار به دنبال یک رویداد خاص، منجر به کاهش احتمال وقوع آن رفتار در آینده می شود. تنبیه نیز دو نوع اصلی دارد:
- تنبیه مثبت (Positive Punishment): اضافه شدن یک محرک ناخوشایند پس از رفتار، که منجر به کاهش احتمال تکرار آن رفتار می شود.
مثال: کودکی که پس از دست زدن به پریز برق دچار شوک الکتریکی خفیف می شود، در آینده کمتر به پریز دست خواهد زد. شوک الکتریکی، تنبیه کننده مثبت است. - تنبیه منفی (Negative Punishment): حذف یا برداشتن یک محرک مطلوب پس از رفتار، که منجر به کاهش احتمال تکرار آن رفتار می شود.
مثال: اگر نوجوان پس از دیر آمدن به خانه، امتیازات بازی های ویدیویی خود را از دست بدهد، در آینده کمتر دیر به خانه خواهد آمد. از دست دادن امتیازات، تنبیه کننده منفی است.
ملاحظات اخلاقی و چالش های زیادی در استفاده از تنبیه وجود دارد. تنبیه می تواند منجر به عوارض جانبی مانند پرخاشگری، اضطراب، یا اجتناب از فرد تنبیه کننده شود. به همین دلیل، در اصلاح رفتار همواره توصیه می شود که ابتدا از روش های مبتنی بر تقویت استفاده شود و تنبیه به عنوان آخرین گزینه و با احتیاط فراوان و تحت نظارت متخصصان به کار رود.
کنترل محرکی: تمییز و تعمیم
رفتارها اغلب تحت کنترل محرک های محیطی خاصی قرار می گیرند. این پدیده به عنوان کنترل محرکی (Stimulus Control) شناخته می شود.
محرک تمیزی (Discriminative Stimulus – Sd): محرکی است که در حضور آن، یک رفتار خاص تقویت شده و در غیاب آن تقویت نشده است. این محرک به فرد نشان می دهد که در چه زمانی و مکانی رفتار خاصی را انجام دهد.
مثال: چراغ سبز در چهارراه، یک محرک تمیزی برای رفتار عبور کردن است.
- تمییز (Discrimination): فرآیندی است که در آن فرد یاد می گیرد رفتاری را در حضور یک محرک خاص (Sd) انجام دهد، اما در حضور محرک های دیگر که آن رفتار در آن ها تقویت نمی شود (SΔ یا S-Delta) آن را انجام ندهد.
- تعمیم دهی (Generalization): فرآیندی است که در آن رفتاری که در یک موقعیت یا در حضور یک محرک خاص یاد گرفته شده است، در موقعیت های مشابه یا در حضور محرک های مشابه نیز رخ می دهد. تعمیم دهی برای ماندگاری تغییرات رفتاری بسیار حیاتی است؛ زیرا هدف این است که رفتار مطلوب نه تنها در یک محیط آموزشی، بلکه در زندگی واقعی فرد نیز پایدار بماند. اهمیت ارتقای تعمیم دهی این است که فرد بتواند مهارت های آموخته شده را در محیط های مختلف و با افراد مختلف به کار برد.
شرطی سازی پاسخ گر: درک واکنش های غیرارادی
شرطی سازی پاسخ گر (Respondent Conditioning)، که به آن شرطی سازی کلاسیک یا پاولوفی نیز گفته می شود، نوع دیگری از یادگیری است که به توضیح چگونگی شکل گیری واکنش های غیرارادی (مانند ترس، اضطراب، ترشح بزاق) به محرک های محیطی می پردازد. این فرآیند شامل جفت شدن یک محرک خنثی با یک محرک غیرشرطی است که به طور طبیعی یک پاسخ غیرشرطی را برمی انگیزد.
- محرک غیرشرطی (Unconditioned Stimulus – US): محرکی که به طور طبیعی و بدون یادگیری قبلی، یک پاسخ را برمی انگیزد (مثلاً غذا).
- پاسخ غیرشرطی (Unconditioned Response – UR): پاسخی که به طور طبیعی به محرک غیرشرطی رخ می دهد (مثلاً ترشح بزاق در پاسخ به غذا).
- محرک خنثی (Neutral Stimulus – NS): محرکی که در ابتدا هیچ پاسخی را برنمی انگیزد (مثلاً صدای زنگ).
هنگامی که محرک خنثی به طور مکرر با محرک غیرشرطی جفت می شود، محرک خنثی به یک محرک شرطی (Conditioned Stimulus – CS) تبدیل می شود و قادر خواهد بود پاسخی مشابه با پاسخ غیرشرطی را برانگیزد که به آن پاسخ شرطی (Conditioned Response – CR) می گویند.
مثال کلاسیک: سگ پاولوف که با شنیدن صدای زنگ (محرک شرطی) بزاق ترشح می کرد (پاسخ شرطی)، زیرا صدای زنگ مکرراً با غذا (محرک غیرشرطی) جفت شده بود.
شرطی سازی پاسخ گر در درک و درمان فوبیاها، اضطراب ها و دیگر واکنش های هیجانی و فیزیولوژیک نقش مهمی دارد.
روش های ایجاد رفتار جدید
گاهی اوقات، فرد فاقد رفتار خاصی است که برای عملکرد مؤثر در محیط لازم است. در این موارد، هدف اصلاح رفتار، ایجاد و شکل دهی رفتارهای جدید است. میلتن برگر روش های کارآمدی را برای این منظور معرفی می کند.
شکل دهی (Shaping): ساخت رفتارهای پیچیده
شکل دهی یک روش رفتاری است که برای آموزش رفتارهای جدیدی به کار می رود که به طور طبیعی و خودبه خودی توسط فرد انجام نمی شوند یا بسیار نادرند. این روش بر پایه تقویت تقریب های متوالی رفتار هدف استوار است. تقریب های متوالی، رفتارهایی هستند که به تدریج به رفتار نهایی و مطلوب شباهت بیشتری پیدا می کنند.
فرآیند گام به گام شکل دهی:
- تعریف رفتار هدف: رفتار نهایی که قرار است آموزش داده شود، باید به طور دقیق و عینی تعریف شود.
- تعیین خط پایه: مشاهده و ثبت رفتار فعلی فرد برای ارزیابی نقطه شروع.
- شناسایی تقویت کننده ها: مشخص کردن چه چیزهایی برای فرد تقویت کننده هستند.
- تقویت تقریب های متوالی: شروع به تقویت رفتارهایی که اندکی شبیه به رفتار هدف هستند.
- افزایش تدریجی معیار: با هر قدم، تنها تقریب هایی را تقویت کنید که بیشتر به رفتار هدف نزدیک می شوند و تقریب های قبلی را خاموش کنید.
مثال: آموزش صحبت کردن به یک کودک. ابتدا صدای هرگونه با یا ما تقویت می شود، سپس کلمه مامان، و در نهایت جمله کامل. شکل دهی در آموزش مهارت های خودیاری، مهارت های اجتماعی، و حتی مهارت های ورزشی پیچیده کاربرد فراوانی دارد.
سرنخ دهی و کم رنگ کردن (Prompting and Fading)
سرنخ دهی (Prompting) به ارائه کمک های اضافی به فرد برای انجام یک رفتار گفته می شود. این کمک ها می توانند شامل دستورالعمل ها، اشارات یا حمایت های فیزیکی باشند. هدف از سرنخ دهی این است که فرد بتواند رفتار مطلوب را به درستی انجام دهد تا بتوان آن را تقویت کرد. انواع سرنخ ها عبارتند از:
- سرنخ کلامی: دستورالعمل های شفاهی.
- سرنخ ژستی: اشاره کردن یا حرکت دست.
- سرنخ فیزیکی: کمک فیزیکی مستقیم (مثلاً گرفتن دست فرد).
- مدل سازی: نشان دادن رفتار توسط فرد دیگر.
پس از اینکه فرد با کمک سرنخ ها قادر به انجام رفتار شد، باید به تدریج این سرنخ ها را کم رنگ کرد (Fading). کم رنگ کردن به معنای حذف تدریجی سرنخ ها است تا فرد بتواند به طور مستقل و بدون نیاز به کمک اضافی، رفتار را انجام دهد. این فرآیند باید به آرامی انجام شود تا رفتار در حضور محرک طبیعی حفظ شود و از وابستگی به سرنخ ها جلوگیری شود. انتقال کنترل محرکی (Transfer of Stimulus Control) به معنای فرآیندی است که طی آن کنترل رفتار از سرنخ های مصنوعی به محرک های طبیعی در محیط منتقل می شود.
زنجیره سازی (Chaining): توالی های رفتاری
بسیاری از رفتارهای پیچیده روزمره در واقع از یک توالی از رفتارهای ساده تر تشکیل شده اند. به این توالی ها، زنجیره رفتاری گفته می شود (مانند مسواک زدن، لباس پوشیدن یا بستن بند کفش). زنجیره سازی (Chaining) روشی است برای آموزش کامل یک زنجیره رفتاری.
مراحل اصلی شامل:
- تحلیل تکلیف (Task Analysis): شکستن رفتار پیچیده به گام های کوچک و قابل مدیریت.
- آموزش زنجیره:
- زنجیره سازی رو به جلو (Forward Chaining): آموزش گام ها به ترتیب طبیعی؛ ابتدا گام اول آموزش داده شده و تقویت می شود، سپس گام دوم و غیره.
- زنجیره سازی رو به عقب (Backward Chaining): آموزش گام ها به ترتیب معکوس؛ ابتدا آخرین گام آموزش داده شده و تقویت می شود، سپس گام یکی مانده به آخر و در نهایت کل زنجیره. این روش اغلب مفید است زیرا فرد به سرعت به تقویت کننده نهایی می رسد.
- زنجیره سازی کامل (Total Task Presentation): فرد در هر جلسه آموزشی، تمام گام های زنجیره را انجام می دهد و در هر گامی که نیاز دارد، کمک دریافت می کند.
انتخاب نوع زنجیره سازی به فرد و رفتار مورد نظر بستگی دارد. زنجیره سازی در آموزش مهارت های زندگی روزمره به افراد با ناتوانی های رشدی بسیار مؤثر است.
روش های آموزش مهارت های رفتاری
آموزش مهارت های رفتاری به مجموعه ای از تکنیک ها اشاره دارد که برای آموزش مهارت های اجتماعی، مهارت های زندگی و دیگر رفتارهای عملکردی به کار می رود. این روش ها معمولاً شامل ترکیبی از تکنیک های رفتاری هستند:
- دستورالعمل (Instructions): ارائه توضیحات شفاهی یا کتبی در مورد چگونگی انجام رفتار. دستورالعمل ها باید واضح، مختصر و قابل فهم باشند.
- مدل سازی (Modeling): نمایش زنده یا ویدئویی رفتار مطلوب توسط یک الگو. مشاهده الگو به فرد کمک می کند تا رفتار را یاد بگیرد.
- تمرین (Rehearsal/Practice): فرصت دادن به فرد برای انجام رفتار آموزش دیده در یک محیط کنترل شده. این مرحله برای تثبیت یادگیری و رفع اشکالات ضروری است.
- بازخورد (Feedback): ارائه اطلاعات در مورد عملکرد فرد پس از تمرین. بازخورد می تواند تصحیحی (برای بهبود عملکرد) یا تقویتی (برای تشویق به ادامه) باشد.
این روش ها به ویژه در آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی که دچار نارسایی در این زمینه هستند، مؤثر عمل می کنند. با استفاده از این تکنیک ها، افراد می توانند مهارت های لازم برای تعاملات مؤثر و موفقیت در زندگی روزمره را کسب کنند.
روش های افزایش رفتار مطلوب و کاهش رفتار نامطلوب
در بسیاری از موارد، هدف از اصلاح رفتار، افزایش رفتارهای مثبت و سازنده و در عین حال کاهش یا حذف رفتارهای مشکل ساز است. میلتن برگر رویکردهای مختلفی را برای دستیابی به این اهداف ارائه می دهد.
ارزیابی کارکردی (Functional Assessment): درک چرایی رفتار
قبل از هرگونه مداخله برای تغییر رفتار نامطلوب، ضروری است که عملکرد یا چرایی آن رفتار را درک کنیم. ارزیابی کارکردی فرآیندی است برای شناسایی رویدادهای پیشایند (antecedents) و پیامدهای (consequences) یک رفتار که آن رفتار را حفظ می کنند. به عبارت دیگر، ارزیابی کارکردی به دنبال پاسخ به این سوال است که فرد با انجام این رفتار چه چیزی به دست می آورد یا از چه چیزی فرار می کند؟
عملکردهای اصلی رفتارها عبارتند از:
- جلب توجه: رفتار برای دریافت توجه از دیگران انجام می شود.
- فرار/اجتناب: رفتار برای فرار از یک تکلیف یا موقعیت ناخوشایند انجام می شود.
- دسترسی به اقلام/فعالیت های ملموس: رفتار برای به دست آوردن یک شیء یا شرکت در یک فعالیت خاص انجام می شود.
- خودتحریکی (Self-Stimulation): رفتار به خودی خود تقویت کننده است و برای دریافت احساسات حسی خاص انجام می شود.
روش های ارزیابی کارکردی شامل مشاهده مستقیم (ثبت A-B-C: رویدادهای پیشایند، رفتار، پیامد)، مصاحبه با فرد و اطرافیان او، و گاهی تحلیل تجربی است. درک عملکرد رفتار، به ما کمک می کند تا مؤثرترین برنامه مداخله را طراحی کنیم، زیرا می توانیم منبع تقویت کننده رفتار نامطلوب را هدف قرار دهیم.
کاربرد عملی خاموشی
همان طور که پیشتر ذکر شد، خاموشی به معنای قطع تقویت کننده برای یک رفتار است که منجر به کاهش تدریجی آن رفتار می شود. در عمل، اجرای خاموشی نیازمند دقت و ثبات است.
- راهنمای عملی: ابتدا باید تقویت کننده شناسایی شود (مثلاً توجه والدین، دسترسی به اسباب بازی). سپس باید اطمینان حاصل شود که این تقویت کننده به طور کامل و مداوم پس از وقوع رفتار نامطلوب، قطع می شود.
- خطاهای رایج: یکی از بزرگ ترین خطاهای رایج، تقویت تصادفی رفتار نامطلوب در طول فرآیند خاموشی است. حتی یک بار تقویت، می تواند باعث طولانی شدن فرآیند خاموشی شود. همچنین، عدم مدیریت طغیان خاموشی (افزایش موقتی رفتار) می تواند منجر به رها کردن برنامه شود.
خاموشی معمولاً در ترکیب با تقویت تفکیکی (برای تقویت رفتارهای جایگزین) بهترین نتایج را دارد.
تقویت تفکیکی (Differential Reinforcement): جایگزینی رفتارها
تقویت تفکیکی به معنای تقویت یک رفتار خاص و در عین حال خاموش کردن یا تقویت نکردن رفتارهای دیگر است. این روش، بسیار مؤثرتر از صرفاً خاموش کردن یا تنبیه رفتار نامطلوب است، زیرا جایگزین های مثبت را آموزش می دهد. انواع تقویت تفکیکی عبارتند از:
- تقویت تفکیکی رفتارهای جایگزین (DRA – Differential Reinforcement of Alternative behavior): تقویت رفتاری که از نظر کارکردی معادل رفتار نامطلوب است اما شکل مطلوبی دارد.
مثال: تقویت کودک برای درخواست اسباب بازی به جای جیغ زدن برای آن. - تقویت تفکیکی رفتارهای متضاد (DRI – Differential Reinforcement of Incompatible behavior): تقویت رفتاری که از نظر فیزیکی نمی تواند همزمان با رفتار نامطلوب انجام شود.
مثال: تقویت دانش آموز برای نشستن آرام در صندلی، در حالی که نمی تواند همزمان از روی صندلی بلند شود و راه برود. - تقویت تفکیکی نرخ پایین رفتار (DRL – Differential Reinforcement of Low rates of behavior): تقویت فرد برای کاهش نرخ یک رفتار تا زیر یک آستانه مشخص. این روش برای رفتارهایی که مطلوب هستند اما در فرکانس بالا مشکل ساز می شوند (مانند سوال پرسیدن زیاد در کلاس) کاربرد دارد.
- تقویت تفکیکی عدم وقوع رفتار (DRO – Differential Reinforcement of Other behavior): تقویت فرد برای عدم انجام رفتار نامطلوب در یک بازه زمانی مشخص.
مثال: تقویت کودک هر 5 دقیقه که جیغ نمی زند.
روش های کنترل پیشایند (Antecedent Control)
کنترل پیشایند به معنای تغییر دادن محیط یا رویدادهایی است که قبل از وقوع یک رفتار رخ می دهند، با هدف افزایش رفتارهای مطلوب یا کاهش رفتارهای نامطلوب. این روش پیشگیرانه است و تلاش می کند قبل از اینکه رفتار نامطلوب فرصت وقوع پیدا کند، آن را مهار کند.
- حذف محرک ها: حذف یا کاهش محرک هایی که باعث تحریک رفتار نامطلوب می شوند.
مثال: اگر بوی سیگار باعث وسوسه فرد می شود، از مکان هایی که سیگار کشیده می شود دوری کند. - افزایش تلاش برای رفتار نامطلوب: سخت تر کردن انجام رفتار نامطلوب.
مثال: قرار دادن مواد غذایی ناسالم در مکانی دور از دسترس. - کاهش تلاش برای رفتار مطلوب: آسان تر کردن انجام رفتار مطلوب.
مثال: قرار دادن لباس های ورزشی کنار تخت برای تشویق به ورزش صبحگاهی. - ایجاد محرک های تمیزی برای رفتار مطلوب: تنظیم محیط به گونه ای که محرک های مشخصی برای رفتارهای مطلوب وجود داشته باشند.
مثال: استفاده از چک لیست برای یادآوری وظایف.
محروم کردن و جریمه کردن (Time-Out and Response Cost)
این دو روش، از جمله تکنیک های تنبیه منفی هستند که در صورت لزوم برای کاهش رفتارهای نامطلوب به کار می روند:
- محروم کردن از تقویت (Time-Out from Reinforcement): برداشتن فرصت دسترسی به تقویت کننده ها برای مدت زمان کوتاهی پس از وقوع رفتار نامطلوب. این کار می تواند شامل قرار دادن فرد در یک محیط خسته کننده (مانند گوشه اتاق) یا برداشتن شیء تقویت کننده از او باشد. باید اطمینان حاصل شود که محیط تایم اوت واقعاً عاری از تقویت کننده ها است.
- جریمه کردن (Response Cost): حذف مقداری از تقویت کننده های موجود فرد (مانند امتیاز، پول، امتیازات ویژه) به دلیل انجام رفتار نامطلوب.
مثال: کسر امتیاز از دانش آموز به دلیل صحبت کردن در کلاس. این روش باید به گونه ای طراحی شود که فرد تقویت کننده های کافی برای از دست دادن داشته باشد و از بدهکار شدن او جلوگیری شود.
تنبیه مثبت و ملاحظات اخلاقی تنبیه
علاوه بر محروم کردن و جریمه کردن، برخی تکنیک های دیگر تنبیه مثبت نیز وجود دارند که شامل اضافه کردن یک محرک ناخوشایند پس از رفتار نامطلوب هستند. این روش ها می توانند شامل دستورالعمل های اصلاحی، بیش اصلاحی یا شوک خفیف (که البته در موارد بسیار محدود و با احتیاط شدید به کار می رود) باشند.
تأکید میلتن برگر بر ملاحظات اخلاقی در استفاده از تنبیه بسیار زیاد است. به دلیل پتانسیل آسیب رساندن به فرد و عوارض جانبی نامطلوب، تنبیه باید همیشه آخرین راه حل باشد و در صورت استفاده، باید موارد زیر رعایت شود:
- فقط زمانی استفاده شود که روش های مبتنی بر تقویت مؤثر نبوده اند.
- همراه با برنامه های تقویتی برای رفتارهای مطلوب باشد.
- تحت نظارت متخصصان و با رعایت پروتکل های اخلاقی سختگیرانه باشد.
- شدت و مدت تنبیه باید متناسب با شدت رفتار و هدف باشد.
ارتقای تعمیم دهی: پایداری تغییرات
مهم ترین هدف هر برنامه اصلاح رفتار، این است که تغییرات رفتاری ایجاد شده، پایدار باشند و به موقعیت های مختلف زندگی فرد تعمیم یابند. ارتقای تعمیم دهی (Promoting Generalization) به معنای به کارگیری استراتژی هایی است که اطمینان حاصل شود رفتار آموخته شده در زمان ها و مکان های مختلف و با افراد متفاوت نیز رخ می دهد.
استراتژی ها برای ماندگاری و انتقال رفتار تغییر یافته:
- آموزش در محیط های مختلف: آموزش رفتار در چندین محیط گوناگون (مانند کلاس درس، خانه، پارک).
- استفاده از تقویت کننده های طبیعی: به تدریج کنترل رفتار را به تقویت کننده های طبیعی محیط (مانند بازخورد اجتماعی) منتقل کنید تا فرد به تقویت کننده های مصنوعی وابسته نباشد.
- برنامه ریزی برای تعمیم: از ابتدا باید استراتژی های تعمیم دهی در برنامه مداخله گنجانده شوند.
- آموزش خودمدیریتی: آموزش به فرد برای نظارت و تقویت رفتار خود، که به پایداری تغییر کمک می کند.
- استفاده از محرک های مشابه: اگر رفتار در حضور محرک های مشابه تقویت شود، احتمال تعمیم آن افزایش می یابد.
سایر روش های تغییر رفتار
علاوه بر اصول پایه ای، میلتن برگر روش های تکمیلی و پیشرفته تری را نیز برای تغییر و مدیریت رفتار معرفی می کند که به افراد امکان می دهد کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند.
خودمدیریتی (Self-Management): کنترل رفتار فردی
خودمدیریتی به معنای به کارگیری اصول اصلاح رفتار توسط خود فرد برای تغییر رفتارهای خودش است. این روش به افراد قدرت می دهد تا مسئولیت بهبود خود را بر عهده بگیرند و مستقلانه عمل کنند. اصول و تکنیک های خودمدیریتی شامل:
- تعیین هدف (Goal Setting): تعریف دقیق و عینی رفتارهای هدف و تعیین معیارهای اندازه گیری پیشرفت.
- خودمشاهده گری (Self-Monitoring): ثبت و پایش رفتار خود توسط فرد (مانند ثبت دفعات سیگار کشیدن یا تعداد ساعات مطالعه). این کار به افزایش آگاهی و ایجاد انگیزه کمک می کند.
- خودتقویتی (Self-Reinforcement): ارائه تقویت کننده های مطلوب به خود پس از انجام رفتار هدف.
- خودتنبیهی (Self-Punishment): اعمال یک محرک ناخوشایند یا حذف یک محرک مطلوب از خود پس از انجام رفتار نامطلوب (که باید با احتیاط و نظارت انجام شود).
- کنترل محرکی خودکار: دستکاری محیط اطراف برای افزایش احتمال رفتارهای مطلوب یا کاهش رفتارهای نامطلوب.
خودمدیریتی ابزاری قدرتمند برای افرادی است که می خواهند عادات بد را ترک کنند، عادات خوب را پرورش دهند، و به اهداف شخصی و حرفه ای خود دست یابند.
معکوس کردن عادت (Habit Reversal): مقابله با عادات تکراری
معکوس کردن عادت، روشی مؤثر برای کاهش یا از بین بردن عادات عصبی (مانند ناخن جویدن، کندن مو، لکنت زبان) و تیک های حرکتی یا صوتی است. این روش شامل چندین جزء است:
- افزایش آگاهی (Awareness Training): آموزش به فرد برای شناسایی و آگاه شدن از زمانی که عادت در حال وقوع است یا حتی پیش از آن.
- پاسخ رقابتی (Competing Response Training): آموزش یک رفتار جدید که از نظر فیزیکی نمی تواند همزمان با عادت نامطلوب انجام شود. فرد هر بار که متوجه می شود در حال انجام عادت است، باید پاسخ رقابتی را انجام دهد.
مثال: اگر فرد ناخن می جود، پاسخ رقابتی می تواند شامل مشت کردن دست یا فشار دادن انگشتان به هم باشد. - حمایت اجتماعی: تشویق و بازخورد از سوی اطرافیان.
این روش به افراد کمک می کند تا کنترل خود را بر رفتارهای تکراری و ناخواسته باز یابند و آن ها را با رفتارهای سازنده تر جایگزین کنند.
اقتصاد ژتونی (Token Economy): سیستم های تقویتی ساختاریافته
اقتصاد ژتونی یک سیستم مدیریت رفتار است که در آن افراد برای انجام رفتارهای مطلوب، ژتون (Token) دریافت می کنند. این ژتون ها به خودی خود ارزشی ندارند، اما می توانند با تقویت کننده های واقعی (مانند اسباب بازی، فعالیت های تفریحی، امتیازات ویژه) مبادله شوند. اقتصاد ژتونی به ویژه در محیط های آموزشی، درمانی و بیمارستانی برای مدیریت رفتار گروهی افراد (مانند کودکان در کلاس درس یا بیماران در یک بخش درمانی) بسیار مؤثر است.
اجزای یک اقتصاد ژتونی موفق:
- تعریف رفتارهای هدف: رفتارهایی که باید تقویت شوند، به طور واضح مشخص شوند.
- انتخاب ژتون ها: باید چیزی باشند که بتوان به راحتی ارائه و جمع آوری کرد و ارزش ذاتی ندارند.
- تعیین تقویت کننده های پشتیبان: لیست تقویت کننده هایی که می توان با ژتون ها مبادله کرد.
- تعیین نرخ مبادله: مشخص کردن تعداد ژتون لازم برای هر تقویت کننده.
- قوانین واضح و اجرای ثابت: همه افراد باید از قوانین آگاه باشند و برنامه به طور مداوم و یکپارچه اجرا شود.
قراردادهای رفتاری (Behavioral Contracts): توافق نامه های تغییر رفتار
قرارداد رفتاری یک توافق نامه کتبی است که بین دو یا چند نفر (مثلاً والد و فرزند، درمانگر و مراجع، یا زوجین) منعقد می شود و در آن، رفتارهای هدف، پیامدهای آن ها (تقویت کننده ها و تنبیه کننده ها) و جزئیات مربوط به اجرای برنامه به وضوح مشخص می شوند. قراردادهای رفتاری به ایجاد شفافیت و مسئولیت پذیری کمک می کنند.
اجزای یک قرارداد رفتاری موفق:
- تعریف دقیق رفتار: رفتارهای مورد توافق باید به طور عینی و قابل اندازه گیری تعریف شوند.
- تعریف پیامدها: تقویت کننده ها برای انجام رفتار مطلوب و تنبیه کننده ها برای عدم انجام رفتار یا انجام رفتار نامطلوب مشخص شوند.
- شرایط و زمان بندی: جزئیات زمانی و مکانی اجرای قرارداد.
- امضا و نظارت: همه طرفین قرارداد را امضا می کنند و یک یا چند نفر مسئول نظارت بر اجرای آن می شوند.
قراردادهای رفتاری به ویژه در حل مشکلات خانوادگی، بهبود روابط، و افزایش انگیزه برای تغییر رفتار در بزرگسالان مؤثر هستند.
روش های کاهش ترس و اضطراب
ریموند میلتن برگر به تکنیک هایی برای مقابله با ترس ها و اضطراب ها نیز اشاره می کند که ریشه در شرطی سازی پاسخ گر دارند. دو روش مهم عبارتند از:
- حساسیت زدایی منظم (Systematic Desensitization): این روش برای درمان فوبیا و اضطراب به کار می رود. فرد ابتدا یک سلسله مراتب از موقعیت های ترسناک را از کمترین تا بیشترین میزان اضطراب آوری ایجاد می کند. سپس، در حالی که در حالت آرامش عمیق (از طریق تکنیک های آرامش سازی) قرار دارد، به تدریج خود را در معرض این موقعیت ها (ابتدا در تخیل، سپس در واقعیت) قرار می دهد. هدف این است که پاسخ اضطراب آور به محرک ترسناک، با پاسخ آرامش جایگزین شود.
- غرقه سازی (Flooding): در این روش، فرد به طور ناگهانی و برای مدت طولانی در معرض محرک ترسناک قرار می گیرد، بدون اینکه امکان فرار داشته باشد. هدف این است که فرد تجربه کند که محرک ترسناک، پیامد واقعاً خطرناکی ندارد و اضطراب به تدریج کاهش می یابد. این روش می تواند بسیار مؤثر باشد، اما ممکن است برای برخی افراد آشفته کننده باشد و باید تحت نظارت دقیق متخصص انجام شود.
اصلاح رفتار شناختی (Cognitive Behavior Modification): ادغام تفکر و رفتار
در سال های اخیر، رویکردهای رفتاری با تکنیک های شناختی ادغام شده اند تا یک مدل جامع تر به نام اصلاح رفتار شناختی یا درمان شناختی-رفتاری (CBT) را ایجاد کنند. این رویکرد تشخیص می دهد که افکار و باورهای ما نقش مهمی در رفتارهایمان دارند.
- نقش افکار و باورها: افکار منفی و باورهای غیرمنطقی می توانند منجر به احساسات ناخوشایند و رفتارهای ناسازگار شوند. اصلاح رفتار شناختی به افراد آموزش می دهد تا افکار خود را شناسایی و ارزیابی کنند.
- بازسازی شناختی (Cognitive Restructuring): تکنیکی است که در آن فرد یاد می گیرد افکار و باورهای ناکارآمد را به چالش بکشد و آن ها را با افکار واقع بینانه تر و سازنده تر جایگزین کند.
مثال: فردی که معتقد است من همیشه شکست می خورم، با کمک این روش یاد می گیرد که شواهد را بررسی کرده و فکر خود را به من در برخی کارها موفق می شوم و در برخی دیگر نیاز به تلاش بیشتری دارم تغییر دهد.
این ادغام نشان دهنده تکامل حوزه اصلاح رفتار و درک پیچیدگی بیشتر تعاملات بین ذهن و رفتار است.
نتیجه گیری
کتاب خلاصه کتاب اصلاح رفتار (اصول و روش ها) ( نویسنده ریموند میلتن برگر ) یک راهنمای ضروری و جامع برای هر کسی است که به دنبال درک عمیق تر سازوکارهای رفتار انسان و روش های علمی برای تغییر آن است. ریموند میلتن برگر با ارائه مفاهیم بنیادین، تکنیک های اندازه گیری دقیق، اصول پایه (مانند تقویت، خاموشی، تنبیه، کنترل محرکی و شرطی سازی پاسخ گر)، و روش های کاربردی برای ایجاد رفتارهای جدید و اصلاح رفتارهای موجود، یک چارچوب کامل و عملی ارائه می دهد. این کتاب، با مثال های ملموس و رویکرد گام به گام خود، نه تنها دانش نظری را فراهم می کند، بلکه ابزارهایی عملی برای استفاده در موقعیت های مختلف زندگی (از آموزش کودکان و مدیریت چالش های خانوادگی گرفته تا کاربردهای بالینی و توسعه فردی) را نیز در اختیار خواننده قرار می دهد.
در نهایت، درک و به کارگیری این اصول می تواند به افراد در ایجاد تغییرات مثبت و ماندگار در زندگی خود و اطرافیانشان کمک کند. مطالعه این اثر، گامی مهم در مسیر دستیابی به خودمدیریتی، بهبود روابط و ارتقای کیفیت زندگی است.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "اصلاح رفتار (اصول و روش ها) | خلاصه کتاب ریموند میلتن برگر" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "اصلاح رفتار (اصول و روش ها) | خلاصه کتاب ریموند میلتن برگر"، کلیک کنید.